عصیان سرنوشت

ای سکوت بازیافته از آن گمشده فریاد..  

آن سان که تردید  

ثانیه هار ا تازیانه می زند

هجرتی دوباره باید کرد.. 

از آغوش تو 

تا عریانی ..

تا لحضه همآغوشی ابر و زمین 

و عصیان سرنوشت..

لبریز می شوم .. 

لبریز..  

از ابدیت.. 

از تو..

باز از تو عاشقانه نوشتن..

کلامی قدیمی.. 

باز از تو عاشقانه نوشتن.. 

آن سوی برهنگی 

منظره ایست پیوسته.. 

ابدیتیست گمشده.. 

تا آن زمان که تو را تنها در نغمه ها بجویم 

چندین قرن می توان عاشق بود؟؟ 

تنها.. 

تنها تویی که آن سوتراز فصل ها می رویی..